(وای ،این شب چقدر تاریک است)
|
|
فکر تاریکی واین ویرانی
بی خبرآمد تا بادل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگویدبا من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هردم این بانگ بر ارم از دل
وای این شب چقدر تاریک است!!

و عشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند...
.jpg)
من صدای نفس باغچه را میشنوم
وصدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد
وصدای سرفه ی روشنی از پشت درخت
عطسه ی اب از هر رخنه سنگ
چکچک چلچله از سقف بهار
وصدای صاف باز وبسته شدن پننجره تنهایی
وصدای پاک پوست انداختن عشق

نظرات شما عزیزان:
|
یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, |
|
|
|